گفتوگو با مهندس مرادی:
شرایط راننده، خودرو و جاده باید همزمان بهبود یابد
1394-04-07
مهندس سعداله مرادی دارای مدرک فوق لیسانس آمار اقتصادی - اجتماعی از دانشگاه شهید بهشتی است. وی تا کنون به عنوان معاون پژوهشی مرکز تحقیقات پزشکی قانونی، رییس گروه آمار سازمان پزشکی قانونی کشور و معاون دفتر بودجه و تخصیص اعتبار قوه قضائیه فعالیت کرده و در حال حاضر مدیرکل طرح و برنامه و توسعه دانشگاه علوم قضایی است. در رابطه با عوامل بازدارنده قانونی در تصادفهای جادهای با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در زیر میخوانید:
مهمترین عامل بازدارنده در تصادفات جادهای در وهله اول احترام به قانون و قانونمداری است. متاسفانه رد پای قانون گریزی در سوانح رانندگی بسیار مشهود است و این امر نیز به نوعی ناشی از ضعف مدیریت قانون است، چرا که اگر پشتیبانی از قانون به درستی اجرایی نشود نادیده گرفتن آن هم روز به روز افزایش خواهد یافت. اگر خودرو ساز در تولید، دولت در ایجاد زیرساختها و امنیت جاده و شهروندان هم بهعنوان کاربران جاده و خودرو در رانندگی اصول، قوانین و استانداردهای مربوط را رعایت کنند، به طور قطع تجمیع این عوامل تاثیر بهسزایی در کاهش تصادفها خواهد داشت.
در وهله دوم، هزینه تخلف و تخطی از قانون هم برای راننده و هم برای خودروساز و دولت باید سنگین باشد. در بسیاری موارد بهخاطر کوتاهی یا ضعف در یکی از عوامل سهگانه ذکر شده (راننده، خودرو، جاده) شاهد هستیم که جان افراد زیادی به خطر میافتد، اما متناسب با این خطر و زیان جانی و مالی، بها و جریمهای که پرداخت میشود بازدارنده نیست و شخص یا نهاد مقصر همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد و چه بسا تخلفی بزرگتر از قبل مرتکب شود.
· پیشگیریوکاهشتصادفهایجادهای از چه طریقی میسر میشود؟
با عمل کردن به وظیفه مطابق قانون، مقررات و استانداردها میتوان به این موضوع رسید. بهنظر بنده مهمترین عامل پیشگیری در حوادث جادهای، پیشبینی خطراتی است که ممکن است اتفاق بیفتد و ارایه راه حل، راهکار و رفع نقاط ضعف قبل از وقوع حادثه است.
بهعنوان نمونه، زمانی که جاده ساخته میشود، اما استاندارهای لازم از قبیل روشنایی، گاردریل مناسب، تابلوهای هشدار دهنده و ... در آن بهدرستی مورد استفاده و بازبینی کیفی قرار داده نمیشود یا زمانی که خودرو تولید میشود، اما استاندارهای موجود در ساخت آن رعایت نمیشود، کوچکترین بیاحتیاطی منجر به بزرگترین خسارات جانی و مالی میشود. بهجای اینکه حادثه را بعد از وقوع مدیریت کنیم (که البته این هم مهم است) باید کاری کرد که اگر حادثهای اتفاق افتاد کمترین خسارت را داشته باشد. در واقع قبل از وقوع آن را مدیریت کنیم.
در ایجاد تصادف عوامل زیادی تاثیرگذار هستند که مسایل روحی و روانی یکی از این عوامل است. هر چه تنشهای روحی کمتر و آرامش بیشتری حاکم باشد به تبع آن رانندگی بهتری انجام میگیرد و در برخورد با حادثه احتمالی بهتر و سریعتر میتوان تصمیم گرفت. متاسفانه امروزه مشکلات اقتصادی و اجتماعی افکار بسیاری را به خود مشغول کرده است. علاوه بر کسانی که شغل اصلی آنها رانندگی است، افراد زیادی هستند که رانندگی شغل دوم آنها محسوب میشود و مجبورند روزها و حتی شب برای تامین معاش خانواده رانندگی کنند.
اگر چه نمیتوان تمام مشکلات و بار فشار روحی و روانی را از دوش مردم برداشت، ولی از وظایف دولت است که زمینه رفاه اجتماعی و نشاط بیشتر جامعه را فراهم کند.
هر اندازه در حوزه رضایت اجتماعی سرمایهگذاری شود رعایت هنجارهای اجتماعی توسط مردم بیشتر خواهد شد. متاسفانه در هزینه کرد بودجه توسط دولت، هزینه امور تربیتی و پرورش فکری کودکان، آموزش حقوق شهروندی و ایجاد زیرساختهایی برای زمینهسازی و ارتقای فرهنگ عمومی اندک است و بیشتر بودجه کشور صرف امور جاری میشود. اگر هم بودجهای برای این بخش در نظرگرفته میشود بهدرستی مدیریت نمیشود.
این وظیفه دولتها است که در حوزه آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان را به سمت رعایت هنجارها و احترام به قوانین سوق دهند و ریشه عوامل استرسزا در جامعه را شناسایی و با برنامههای مستمر (نه مقطعی) در جهت رفع آنها اقدام کنند.
زندگی در شهرها به نوعی آموزش خشونت است. مردم هنگام سوار شدن به مترو و رانندگان در جاده را میتوان مثال زد. این نوع رفتارها ریشه در عواملی دارند که قابل شناسایی هستند و با برنامه میان مدت و بلندمدت قابل تغییرند.
در فرهنگ ما مراجعه به روانپزشک گاهی یک تابو است. بنده اعتقاد دارم باید دامنه معاینات جسمی و روانی گستردهتر شود و نباید تنها مربوط به زمان اخذ گواهینامه باشد. بلکه باید بهصورت دورهای هر چند سال تکرار شود (مانند کاری که برای خودروها انجام میشود و سالیانه باید معاینه فنی دریافت کنند). بهویژه برای رانندگان حرفهای باید معاینات ادواری در نظر گرفته شود که در یک مقطعی نیز بحث صدور کارت سلامت برای رانندگان مطرح شد.
باید این فرهنگ ایجاد شود که مانند معاینات پزشکی، معاینه روانپزشکی هم ضروری است و این به معنی روانی بودن افراد نیست. بهنظر بنده در این خصوص نیز باید قوانینی وضع شود تا مانند معاینه چشم که از ملزومات اخذ گواهینامه است، افراد از نظر روحی و روانی نیز چک شوند.
در حال حاضر تنها اقدامهای تنبیهی و جریمه برای رانندگان خاطی پیشبینی شده است، که آن هم در بیشتر اوقات کارساز نیست. برای جلوگیری از خشونتهای رانندگی باید ریشههای این خشونت شناسایی شود و بعد از بررسی علل و عوامل شکلگیری آنها متناسب با آن برنامهریزیهای لازم در جهت کاهش آنها صورت گیرد.
اصلاح فرهنگ رانندگی با بخشنامه و آییننامه امکانپذیر نیست. بلکه نیاز به یک برنامهریزی فرهنگی دارد که باید از دوران دبستان آغاز شود. گرچه در سالهای اخیر در سطح مدارس اقدامات خوبی جهت آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ صحیح رانندگی شکل گرفته است، اما به نظر بنده همچنان سهم آموزش مسئولیت اجتماعی، اخلاق، رعایت حقوق شهروندی و ... متاسفانه در نظام آموزش و پرورش ما کم است.
امید میرود نهادهای متولی فرهنگ عمومی و پرورش با داشتن برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کودکان، نوجوانان و جوانان را با فرهنگ غنی ایرانی اسلامی آشنا کنند تا زمینه ناهنجاریهای اجتماعی کمتر شود.